جدول جو
جدول جو

معنی شعر خواندن - جستجوی لغت در جدول جو

شعر خواندن(خُ مَ دَ)
انشاد شعر. قرائت شعر. (یادداشت مؤلف). انشاد. (منتهی الارب) (دهار) (مصادر اللغه زوزنی). استنشاد. (تاج المصادر بیهقی) : شعرا پیش آمدند و شعر خواندند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 276). شاعران شعر خواندند که عید فطر شعر نشنوده بودند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 576).
ای آنکه جز از شعر و غزل هیچ نخوانی
هرگز نکنی سیر دل تنبل و ترفند.
کسائی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ دَ)
خواندن دعا. ثنا گفتن. دعای خوب کردن در حق کسی: تبریک، دعا بر له خواندن. (تاج المصادر بیهقی) ، به درگاه خدا تضرع کردن. ثنا گفتن خداوند را:
مشایخ همه شب دعا خوانده اند
سحرگاه سجاده افشانده اند.
سعدی.
بخوان تا بخواند دعائی بر این
که رحمت رسد زآسمان بر زمین.
سعدی.
قانت، دعا خواننده. قنوت، دعا در نماز خواندن. (دهار)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کور خواندن
تصویر کور خواندن
غلط خواندن بد فهمیدن: رفیق، این را دیگر خور خواندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر خواندن
تصویر پر خواندن
پر خواندن حرکات را اشباع (منتهی الارب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کور خواندن
تصویر کور خواندن
((خا دَ))
اشتباه کردن، بد فهمیدن
فرهنگ فارسی معین